اسپیرال داینامیک یک مدل فرا رشته ای (زیستی-روانی-اجتماعی-فرهنگی) است که برای تحول فرهنگی و مدیریت یکپارچه مبتنی بر ارزش ها طراحی شده است که به توسعه بشریت از به اصطلاح “نظریه های” پیچیدگی می پردازد و آن را از طریق سیستم های ارزشی مختلف تحلیل می کند . همانطور که از پیکربندیهای اولیه (جاذبها) که در طول تاریخ تکرار شدهاند، و همچنین «جهاننماها» ( zeitgeist ) مرتبط با هر یک از آنها پدید آمدهاند.
بودجه عمومی اسپیرال داینامیک
دینامیک مارپیچی (Spiral Dynamics یا SD در انگلیسی ) از تحقیقات Clare W. Graves توسط کریستوفر کوان و دان بک که کاربرد این دانش را در زمینههای سازمانی، اجتماعی و فرهنگی ترویج میکنند، ایجاد شده است.
این مدل شیوههای مختلف تفکر افراد را با توجه به تنوع گسترده ایدهها و شیوههای موجود تجزیه و تحلیل میکند و الگوهای مشترک را در مدلی چندلایه از سطوح شناسایی میکند که روند تاریخی بشریت را از آغاز تا کنون پوشش میدهد.
به این ترتیب، نمایشی از جریان نوظهور اندیشه بشری است که از طریق بینشهای جهان، سطوح (شیوههای) هستی و نظامهای ارزشی نهفته در هر یک از آنها بیان میشود. به روشی مشابه، این فرآیندهای بین جهان بینی ها و نظام های ارزشی را می توان به صورت جزر و مد نوسانی که با یکدیگر اشتباه گرفته و با یکدیگر برخورد می کنند، متشکل از انسان ها در شیوه های زندگی خود در جهان تجسم کرد.
Spiral Dynamics توضیح میدهد که چگونه این «جهانبینیها» در افراد و گروهها پدیدار میشوند و جریان مییابند و سیستمهای مختلف زیستی-روانی-اجتماعی-فرهنگی را بهعنوان یک فرآیند پیوسته در قالب یک مارپیچ گسترده توصیف میکنند.
جهان بینی
«جهاننماها» راههایی برای درک و تجربه واقعیتی است که بشریت میسازد (و ساخته است)، در طول توسعهاش (زیستی-روانی-اجتماعی-فرهنگی) و به شیوههای مختلف در فرهنگها و زمانهای مختلف تجلی مییابد ( مم ) ; با این حال، با توجه به vmeme غالب که در آنها وجود دارد، می توان الگوهای مشترک بین این بینش ها را تشخیص داد.
میم های v یا میم های ارزشی جاذبه های عجیبی هستند که زندگی انسان را چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی به عنوان ساختارهای پراکنده سازماندهی و حفظ می کنند و در هر دو بعد با سطوح بروز متفاوت بیان می شوند. این جاذبهها یا تروپیسمها، اصولی هستند که شیوههای وجود انسان را تنظیم میکنند و معمولاً به عنوان قیاس با DNA توصیف میشوند، اما در سطح روانی-اجتماعی.
- بژ : جذب کننده: بقا. شرایط زندگی: حالتی از تکانشگری عمدتاً بیولوژیکی، که در آن حواس فیزیکی حاکم است. حالت فکر: به طور غریزی هدایت می شود. افزایش توانایی های فیزیکی طبیعی، حواس و رفلکس ها؛ وجود به عنوان خودکار ویژگی: پیش گفتاری.
- بنفش : جذب کننده: امنیت. شرایط زندگی: محیطی که بهعنوان مکانی تهدیدآمیز، آغشته به قدرتهای اسرارآمیز و ساکنان ارواح تجربه میشود، که باید از طریق تشریفات، دعا کردن با نیاکان، مماشات و تسکین داده شود، پیوندهای خویشاوندی مرتبط میشود. شیوه تفکر غالب: جادویی – جاندار. فرهنگ: قوم گرا.
- قرمز : جذب کننده: قدرت. شرایط زندگی: محیطی که به عنوان یک “جنگل” تجربه می شود که در آن قوی ها پیروز می شوند، ضعیف ها در خدمت آنها هستند. طبیعت به عنوان دشمنی که باید تسخیر شود تعبیر می شود. شیوه تفکر غالب: خود محوری. ویژگی ها: سلطه، تسخیر و قدرت ترویج می شود. به عنوان طرف دیگر استثمار و تسلیم.
- آبی : جذب کننده: نظم / ثبات. شرایط زندگی: “واقعیت” تحت کنترل یک مقام برتر، که شر را مجازات می کند و به کارهای خوب و زندگی صالح پاداش می دهد. ویژگی ها: اطاعت برای به دست آوردن پاداش های معوق در زمان، حس، هدف، یقین. شیوه تفکر غالب: میتوکراتیک – مطلق گرا. خصوصیات: مطیع طبق تصمیم مقام بالاتر و دیکته شده توسط قوانین. سازگار تشدید احساس گناه، عقلانیت اولیه. فرهنگ جامعه محوری
- نارنجی : جذب کننده: نتایج / دستاوردها / موفقیت. شرایط زندگی: محیطی سرشار از منابع برای توسعه و فرصت هایی برای بهبود شرایط و دستیابی به رفاه. اعمال کنترل و دگرگونی منابع طبیعی، ارتقای رقابت برای کسب نتایج و خودمختاری. شیوه تفکر غالب: ضرب. ویژگی ها: طرز فکر عملگرا برای رسیدن به نتیجه و حرکت رو به جلو. عقلانیت پوزیتیویستی
- سبز : جذب کننده: وابسته. شرایط زندگی: محیطی که به عنوان زیستگاهی تجربه می شود که در آن بشریت به عنوان یک کل می تواند در صلح زندگی کند و از طریق انجمن ها و تجربیات مشترک به اهداف مشترک دست یابد. شیوه تفکر غالب: نسبی گرایانه. ویژگی ها: به نیازهای انسانی، اجتماعی و موقعیتی پاسخ می دهد. به دنبال ایجاد اجماع است. توسعه آگاهی و مفهوم تعلق را ترویج می کند. فرهنگ جهان محور
- زرد : جذب کننده: ادغام – فرآیندها. شرایط زندگی: محیط به عنوان یک ارگانیسم آشفته تجربه می شود که در آن تغییر الگو است و عدم اطمینان وضعیت قابل قبولی از وجود است. شیوه تفکر غالب: سیستمی. ویژگی ها: ذهنیت عملکردی، یکپارچه، وابسته به هم، وجودی، انعطاف پذیر، پرسشگر و پذیرنده.
- فیروزه : جذب کننده: کل نگر. شرایط زندگی: محیطی که به عنوان یک سیستم ظریف متوازن از نیروهای به هم پیوسته در معرض خطر، در دست بشریت تجربه می شود. خصوصیات: چائودیک (آشوب-مرتب). شیوه تفکر غالب: کل نگر. ویژگی ها: ذهنیت تجربی، “فراسفردی”، فراذهنی، مشارکتی، آگاهی جمعی و جامعه جهانی ترویج می شود. علاقه: بقای زندگی روی زمین، سازگاری با واقعیت. فرهنگ کل نگر
سیستم های پیچیده تو در تو اسپیرال داینامیک
مدل اسپیرال داینامیک ، و همچنین نظریه گریوز، گونهشناسی را برای دستهبندی افراد بر اساس یک سیستم یا رنگ خاص پیشنهاد نمیکند. اگر چه معمولاً درگیر این تقلیل گرایی ها مکرر است. آنچه مدل سعی میکند توصیف کند، شیوههای تفکر درباره یک موضوع است، بهعنوان سیستمهایی که بر اساس نسبتهای مختلف هستند و نه بهعنوان برچسبهایی برای طبقهبندی انسانها. ما به داخل و خارج این سیستم ها می رویم، بدون اینکه از همزیستی آن ها آگاه باشیم، گرچه به ثبات خاصی تمایل داریم که تا زمانی که شرایط زندگی تغییر نکند، کار می کند. این پویایی توالی نوظهور سیستمهای تودرتو را توصیف میکند و نه نردبان توسعهای که به یک عصر، عصر یا فرهنگ خاص گره خورده است. نه قانون کلی برای حرکت وجود دارد، نه برای رکود، و نه می توان لحظه تغییر را پیش بینی کرد.
چالش این نیست که چگونه با یک “نوعی فرد” یا با افراد “سطح معین” برخورد کنیم، بلکه نحوه برخورد با طرز فکر هر سطح، زمانی که فعال است، با تفاوت های ظریف متفاوت است. شخص اگرچه، هر انسانی خود را به عنوان “ترکیبی” از این ترکیبات بیان می کند، اغلب یک یا دو مورد غالب هستند.
کن ویلبر و اسپیرال دینامیک
فیلسوف مشهور کن ویلبر ، مؤسس مؤسسه انتگرال، 1، به یکی از مهمترین منتشرکنندگان اسپیرال داینامیک تبدیل شده است، از جمله این مدل در کار خود، که با کتاب «نظریه همه چیز» شروع شده است. علاقه ویلبر به اسپیرال داینامیک در اواخر قرن گذشته، زمانی که دان بک را ملاقات کرد، به وجود آمد که بعداً او را به عنوان استاد و محقق در مؤسسه انتگرال دعوت کرد . 3از کار مشترک خود، ویلبر و بک این مدل را در پارادایم انتگرال بیان کردند، و سپس آن را: انتگرال اسپیرال داینامیک (SDi) نامیدند. با این حال، تفسیر ویلبر از مدل همیشه بسیار منحصربهفرد بود، به همین دلیل است که او در کتاب «معنویت یکپارچه» ( 4) ، اسپیرال داینامیک را در مدلهای فرهنگگرایانهای که به مطالعه «نظامهای ارزشی» اختصاص دارد، در نظر گرفت. به این ترتیب، او SD را در خط “ارزشها” در مدل OCON/AQAL (omni-quadrant/omni-level – all quadrant / all level) ادغام کرد.
برخی از منتقدان بر این باورند که تفسیر کن ویلبر از مدل از تحقیق اصلی دور میشود، زیرا ویلبر دامنه مدل را به آنچه ارزشهای خطی مینامند کاهش میدهد، به همین دلیل است که پیشنهاد میشود علاقهمندان به متون اصلی گریوز مراجعه کنند. سطوح وجود انسان») برای درک این تفاوت ها. 5
نقد کلی اسپیرال داینامیک
منتقدان این نظریه خاطرنشان میکنند که مفاهیم مدل فراتر از توصیف توسعه انسانی است و از جمله به حوزههای سیاست میرسد. بنابراین، اگرچه زبان نظری آن عمداً شامل و یکپارچهکننده است، اما میتوان مفاهیم عملی آن را از نظر اجتماعی نخبهگرایانه و استبدادی تلقی کرد. 6
تفسیر نادرست Spiral Dynamics به عنوان مدلی که «سلسله مراتب دامنه» را پیشنهاد میکند، با ظرایف تفکیکگرایانه متعاقب آن، یک گرایش معمولی ناشی از پیچیدگی آن است و به هیچ وجه با بررسیها و تفاسیر کلر گریوز، 7 و در توضیح و تفصیل مشروعیت نمییابد . انتقال آن توسط کریس کوان و ناتاشا تودوروویچ، محققین اصلی و اشاعهدهنده کار گریوز، که به طور دائم بر مفاهیم سیستمهای عملکردی تو در تو، از طریق یک پویایی پیچیده و ناپایدار تأکید میکنند.
نقد اسپیرال داینامیک انتگرال اسپیرال داینامیک
برخی از تفاسیر Spiral Dynamics، در نسخه “یکپارچه” آن، می تواند به اظهارات مستبدانه صریح از نوع فرمول های ad-hoc منجر شود، جایی که این نویسندگان حالت های “سطح دوم” مدیریت، مذاکره یا ایجاد اجماع را مشروعیت می بخشند. در همین راستا، یکی از منتقدان اسپیرال داینامیک انتگرال، میشل باوونز، فرض میکند که برخی از مفاهیم مربوط به «درجه دوم» مشابه ایده یبرمنش نیچه است . 8 اگرچه این انتقادات از بائونز به طور خاص به مفاد ارائه شده توسط دان بک و/یا کن ویلبر اشاره دارد. لازم به ذکر است که کریس کوان این نوع تفاسیر را ندارد.9
همانطور که اشاره شد، کسانی که در توسعه به اصطلاح انتگرال اسپیرال داینامیک (SDi) پیشرفت می کنند، متخصصان این مدل را به عنوان “جادوگران اسپیرال داینامیک ” (Spiral Wizards) در نظر می گیرند و طبق معیارهای خود، آنها افرادی هستند که عمدتاً در مدار می چرخند. “درجه دوم”، از جایی که آنها می توانند “پیاده سازی های یکپارچه” را به نفع همه طرف های درگیر تجزیه و تحلیل و طراحی کنند، اجماع چند سطحی ایجاد کنند، که “دیدگاه های جهانی” مختلف را یکپارچه می کند، سطوح پیچیدگی کمتر را هدایت می کند، با استفاده از کدها و ایده های طنین انداز، به سمت جایی که لازم بدانند کریستوفر کوان، یکی از نویسندگان مدل، این شیوه درک در مورد مدل را تا حدی اشتباه و گاهی آگاهانه مغرضانه در نظر می گیرد، که اشاره می کند که این افراد خودتأیید کننده در نهایت،ایدئولوژی های تبعیض و /یا اصلاح نژادی ). به جای انجام آن به عنوان یک “سلسله مراتب عملکردی”، یعنی به عنوان یک نمایش پویا از سیستم های چند لایه در سطوح مختلف پیچیدگی.
تاکیدی که توسط اسپیرال داینامیکس در مورد اعمال قدرت متمرکز در سیستمهای پیچیدهتر داده شده است نیز بهعنوان تفکیکگرایانه توصیف شده است، زیرا برگرفته از برخی نظریههای سیاسی قدیمی است که تصمیمگیری متمرکز توسط نخبگان منتخب را ترویج میکند، همانطور که در ایدهآلسازی شاه فیلسوف رخ میدهد. در افلاطون _ با این حال، همانطور که قبلا ذکر شد، این خوانش ها از در نظر گرفتن مدل به عنوان یک “سلسله مراتب سلطه” و نه به عنوان یک “سلسله مراتب عملکردی” پیچیده، که در آن هر سیستم بر اساس روش منحصر به فرد خود برای اعمال قدرت عمل می کند، شروع می شود.
نقد معرفتی اسپیرال داینامیک
برخی از متفکرانی که این مدل را تجزیه و تحلیل میکنند، جهانی بودن انتقالهای خطی عمیق و/یا نوظهور را مطابق با حالت پیشنهادی Spiral Dynamics، به دلیل درجه بالایی از تنوع که بین بیان سطحی فرهنگهای انسانی در سراسر آب و هوا مشاهده میشود، زیر سوال میبرند. تاکید بر اینکه انسان ها به طور سیستماتیک در بعد روانی-اجتماعی-فرهنگی و همچنین در “احساس هویت” یا خودپنداره یا در مورد تمایل و دلایل فداکاری شخصی بر اساس نیازهای جمعی در دوره های پیشنهادی تغییر کرده اند. نویسندگان کتاب اسپیرال داینامیک ، امروزه با جریان های غالب انسان شناسی ، علوم اجتماعی یا زیست شناسی تکاملی همراه نیست.10 در این رابطه، باید توجه داشت که در زیستشناسی تکاملی تفاوتهای اساسی وجود دارد، مانند نظریههای استیون جی گولد در مقایسه با نظریههای ریچارد داوکینز . و در میان مراجع مهم انسان شناسی و علوم اجتماعی نیز همین اتفاق می افتد.
از سوی دیگر، برای نقدهایی که از علم گرایی وارد می شود ، علاقه مندان به بررسی نسبی گرایی معرفتی یا به اصطلاح « برنامه قوی » (یا «استاندارد») جامعه شناسی علم، مانند پل فایرابند ، برونو لاتور یا دیوید بلور معرفی می شوند. متفکرانی که امکان تمایز دقیق و عینی «علم» از «شبهعلم» را زیر سؤال میبرند، در برخی موارد از مواضعی آشکارا مخالف علم یا اعتبار روش علمی حمایت میکنند . 11
SD و پارادایم پیچیدگی اسپیرال داینامیک
لازم به توضیح است که مدل هایی مانند اسپیرال داینامیک که سعی در بیان پارادایم پیچیدگی پیشنهاد شده توسط ادگار مورین در میان سایرین دارند، یا به عنوان بیان به اصطلاح “اندیشه پیچیده”، 12 هنوز در مرحله اولیه توسعه هستند، زیرا آنها به تازگی سفر او را برای دستیابی به مشروعیت و اعتبار هم از نظر آکادمیک و هم از نظر اجتماعی آغاز کرده اند. به این دلایل، این مدل تلاشی برای همگرایی چند رشته ای یا حتی فرا رشته ای در نظر گرفته می شود .
کتابهای اسپیرال داینامیک
- اسپیرال داینامیک : تسلط بر ارزش ها، رهبری و تغییر. کریس کوان و دان بک ناشران بلک ول، 1996.
- سطوح وجودی انسان. کلر دبلیو گریوز (ویرایشگر ویلیام آر. لی). انتشارات اکلت، 2004.
- جستجوی بی پایان: کلر گریوز در حال کاوش در طبیعت انسان است. کریس کوان و ناتاشا تودوروویچ انتشارات اکلت، 2005.
متون آنلاین اسپیرال داینامیک
- کتاب اسپیرال داینامیک فصل 1 به اسپانیایی ترجمه شده است
- درباره رد و انتقادهای انتگرال کوان از بیان مدل SD با چشم انداز یکپارچه